ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هوالغریب....
گاهی وقت ها هست که چشمانت را به روز قطره هایت که یادگار روزهای عینک است خوب نگه میداری که کسی متوجه قرمزی شان نشود... و شب ها که هیچ کس دیگر تو را نمی بیند بی خیال قطره ها شوی و زل بزنی به چشم هایت و دلت برای خودت و بی کسی ات بسوزد که چشمانت چقدر بی فروغ شده اند...
آدم خوب است کسی را داشته باشد که به او بگوید هیچ نگووو ... نگاهم کن.... و بگذار نگاهت کنم...
آن قدر نگاه کنی که تمام بی فروغی چشمانت را به دست باد بسپاری...
اما چه کنم که حتی در خلوت خودم هم حتی یاد عشقی را ندارم که به یاد روزهای بودنش، این روزها را سر کنم...
بگذریم...
+ هرکجا هم که باشم تو مال خودمی سنگ صبورم... خیالم راحته که شیش دونگ مال خودمی... فقط من... این حس مالکیت بهت رو خیلی دوس دارم... تنها چیز توی دنیامی که می دونم فقط و فقط مال خودمی... و این یعنی حس خوب! اینارو گفتم که بهت بگم فاطمه هرجا هم که باشه باز تو رو خونه ی خودش میدونه... تو خیلی ساله پناه منی.... پناه حرفای من از وقتی که خیلی جوون تر بودم تا حالا که یکی دو سالی تا سی سالگی فاصله دارم... این نشون میده تو پر از وجود منی... چقدر خوبه که میتونم با تو حرف بزنم ...
چقدر خوبه که دارمت سنگ صبورم...
++ لباس نوت مبارک سنگ صبور من... راستی راستی که اسمت خیلی بهت میاد... سنگ صبور... دارم فک می کنم که هر کسی قاعدتا ی سنگ صبوری داره توی زندگیش .... لباس دریاییت مبارکت باشه دریای تنهای من...
حیف که دلم میخواست ی روزی دریای واقعی خودمو ببینم... قسمت نشد ... عب نداره... اما لااقل منو به این یکی آرزوم برسون.... خودتو خونه ی ابدی من کن دریای من...
فقط همین
با تاخیر عید مبارک .
منم با تاخیر خیلی بیشتر تبریک میگم بهتون... با تاخیر شش ماهه
سلام فاطمه جان
خیلی خیلی خیلیییی این پستت رو دوست داشتم....
دلمم برای این پستات تنگیده بود
سلام مهرناز خانوم
من دلم واسه خودتم تنگ شده...
کجایی؟
همه چی خوبه؟
چه خبر؟
ایول به قالبببببببب
ممنون
خودمم خیلی دوسش داشتم