ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هوالغریب...
چند روز پیش متنی را ترجمه می کردم در مورد مراقبه و انواع و اقسام مدیتیشن ها...
جالب بود...
نویسنده اش می گفت با دو دقیقه تفکر در روز شروع کن و کلی فلسفه چینی کرده بود این میان و آخرش هم گفته بود که همه ی این ها نسبی اند و آرامش و تمام متعلقاتش نسبی اند... اصلا این خارجی جماعت با افکار و فرهنگ هایشان بیشتر آدم را گیج می کنند. خیلی بی نهایت از فرهنگ هایشان خوانده ام... آنقدر که به قول یک ضرب المثل انگلیسی که می گوید : از پاپ هم کاتولیک تر است... این ضرب المثل یک چیزی در مایه های کاسه ی داغ تر از آش خودمان است...
و من این روزها از پاپ هم کاتولیک تر شده ام... اما حکایت جالب می دانی چیست...
ظاهرم هنوز همان چیز است... باطنم هم همین طور... ظاهری که بخاطرش خیلی حرف ها می شنوم... وقتی می بینند که انقدر خوب به زبان و فرهنگشان مسلط شده ام با لبخند جالبی می گوید حیف نیست که مثلا روی کیفت ات پیکسل زده ای که : من حجاب را دوست دارم... و من لبخند می زنم و جمله ای انگلیسی را حواله شان می کنم که دیگر هوس نکنند سر به سر من و عقایدم بگذارند و بدانند که چادرم هیچ منافاتی با خیلی چیزها ندارد. و لبخند می زنم و با روی خوش جواب شان را می دهم ...
نمی دانم چه می خواستم بگویم که این حرف هایم شد... اصلا نمی دانم چه می خواستم بگویم...
چقدر دلم هوس دریا کرده است... هوس قایق کرده ام... که بروم وسط دریا ... آنقدر دور شوم از ساحل که دور تا دورم آب باشد.... هر سو که نگاه کنم افقی باشد از پیوند آبی آسمان و دریای من...
دریای تنهایی های ِ فاطمه...
خسته نباشی برای ترجمه دایی
سلامت باشی دایی
جالبه ها مترجما خواه ناخواه باید متنا ر بخونن ک بفهمن تا بتونن ترجمه خوب کنن
سرانه مطالعه کشور نصف بیشترش واسه صنف شماس
آره... مخصوصا در مورد متون تحصصی... باید در موردشون به فارسی اطلاعات داشته باشی که بتونی ترجمش کنی وگرنه اصلا ترجمه ی خوبی نمیشه... ی مترجم اول باید خودش بفهمه متن چی داره میگه تا بتونه خوب برش گردونه...
ولی من که جوجه مترجمی بیش نیستم...