ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هوالغریب...
خدای خوب ِ من...
نه آنقدر خوبم که بدانم بنده ی محبوب ِ توام و نه آنقدر بد که رهایم کرده باشی به امان ِ خودت... مانده ام ... مانده ام بین حالی که گاهی رها ترینم می کند و گاهی در بند ترین!!!
نمی دانم خدایم... هنوز بی نهایت کوچکم!!! کوچکترین و دور ترین فاطمه ی دنیا...
اما می دانم که حواست به من هست... گاهی که دنیا فشار می اورد می روم یک گوشه ...سرد و تنها... اما تو که خودت می دانی ...می دانی که حتی آن وقت ها که غر می زنم هم مثل بچه ای شده ام که گریه هایش اگر محکم تر هم شود باز آغوش مادرش را رها نمی کند...
خدای خوبم....
در این شب ها دلم خودت را می خواهد... از خودت، خودت را خواسته ام
نگذار میان این روزها پیر شوم
( خدا *** بهنام صفوی)
+ روز به روز جلوی خودت قد میکشم ... بابت همه چیز شکر... خدایا شکرت