ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
هوالغریب...
زمستان برگشت....
به همین سادگی...
بعد از نفس کشیدن زمین و زنده شدنش باز زمستان نجیب من با نجابت همیشگیش آمد و مهمانمان شد...
عاشق نجابت زمستانم....نجابتی که فقط برازنده ی این فصل است و بس...
امروز ساعت ها در برف گذشت...ساعت ها در برف راه رفتم و راه رفتم تنهایی...
و راه رفتن بین تمام آن سپیدی که داشت با نجابت خاص خودش تمام زشتی های دنیایم را سپید می کرد و من تنها به تو فکر می کردم...
به تو...
+من این صبرو مدیون لبخندتم....