ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هوالغریب....
شب اربعین است و ما مشغول آماده کردن نذری...و دلم این گوشه چه مظلومانه بهانه گیر شده...تلوزیون این روزها غروب ها با نشان دادن حرم ارباب عجیب دلم را هوایی حرم پر از امنیتش می کند...امنیتی که مختص حرم خوده ارباب است و اصلا قابل مقایسه با هیچ جای این دنیا نیست...
غروب مشغول آماده کردن نذری فردا بودیم و دلم که عجیب روانه حرم پر از امنیش شده بود و در دلم چه حسرتی بود که کاش جای یکی از آن همه آدم بودم و می توانستم نفـــــــــــس بکشم...
نفسی که این روزها بدجور گاهی می گیرد...نفسی که گاهی بدجور بازی ام می دهد این روزها...
در دلم پر از حرف است اما همه را همان غروب امروز به خوده ارباب گفتم...اربابی که بارها و بارها برایش نوشته ام...اما امروز غروب دلم را روانه همان گوشه حرمش کردم...درست روبه روی قتلگاه...همان جا که وقتی بار اول چشمم به آنجا افتاد و فاطمه گفت که آنجا قتلگاه است زانوانم لرزید...روانه همان گوشه حرمش کردم و برایش دردو دل کردم...
خیلی خیلی حرف ها را نوشتم برای اربعین اما راستش را بخواهید پشیمان شدم از نوشتنشان اینجا...برای همین هم حرف هایم را گذاشتم بین خودم و اربابم...
اربعین حسینی بر همه تسلیت باد...
التماس دعا...
لبیک یا حســـــــــین
*** خداوندا جهان تاریکیه محضه میترسم
کنارم باش....
خداوندا خداوند قرارم باش...قرارم باش...یارم باش...
تسلیت...
منم التماس دعا
محتاجم به دعاهای خوبت
اینروزها رو کاش قدر بدونیم...و در هوای حسین(ع)..کمی نفس بکشیم...

دل های ما رو از دعای خودتون محروم نکنید..
یا حسین(ع)..
کاش....

توام همین طور...
لبیک یا حسین...
سلام دوست عزیز وب زیبایی داری اگه باتبادل لینک موافقی کد بنر منو تو وبت قرار بده و خبرم کن با چه اسمی لینکت کنم.
<center><a href="http://sharifiasghar.blogfa.com" target="_blank"><img border="0" src="http://dc374.4shared.com/img/3s28XzCc/s3/0.767184037835661/6_online.gif" width="120" height="240" alt="???"></a></p><br />
پس ما هم حرف هایمان را می گذاریم بین خودمان و اربابمان
تسلیت میگم بانو...
و عکس قشنگ وبت نیست!
و اینکه
من
نذری
می خوام
منم تسلیت می گم
عکس وبم که هس!
ایناهاش
خب تشریف می آوردین نذری می خوردید...
فسنجون هم داشتیم اتفاقا...
این اصغرجون همون اصغر جون نیس که میری پیشش دکتر؟
خداوندا...
قرارم باش
یارم باش
پناهم...باش
فک کنم همون باشه!

دیدی پیدام کرد؟
آخ که این آهنگ دیشب و پخشش تو رادیو هفت چه کرد با ما...
نشان به آن نشان که باعث شد تا ساعت 3 صبح بیدار باشمو زل بزنم به سقف اتاق...