ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هوالغریب....
راستش خیلی حرف ها داشتم و دارم برای زدن..اما درین مورد به خودم قول دادم سکوت کنم...هر چند که سخته....
اما این آهنگ تسکینی بود روی تموم زخم ها و دردهام...
خواهش می کنم خوبه خوب به تک تک جمله هاش گوش بدید...
بهشت از دست آدم رفت ازون روزی که گندم خورد
ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد...
همین یه بیت کافی بود تا حتی آرومم کنه بابت آپی که پاکش کردم...
بهتره سکوت کنم...
فقط خودت خدای من!!!فقط خودت یکتای بی نظیرم...مهربانم...آرام جانم....
اینجا چقدر لذت بخش است که عاشقانه و با تمام وجود فریاد بزنم که عاشقت هستم یکتای من...
سبــــــز باشید...
....
خدایا کاری کن من هم مدیون کسی نباشم
آمین...
همین طور من
ای وای من...
چرا لیلیا؟
چه باحال! من حتا وسط امتحان فاینالم تواناییه اول شدنو دارم!!!
بینم اگه من نبودم این تواناییو داشتی شوما؟
خیلی قشنگه فاطمه جونیم!
ای جان
با من بودا!!!
امتحان فاینال؟؟!!
همون دست چپ و راست منظورشون بود.
خواننده عاقله
گیر به خوده خودم؟؟؟

اصا هر چی!!امتحان فاینال تشخیص دست چپ و راست داشته بچم...حالا باید به روش بیاری؟؟
مهم امتحانه خب!!
واللا
از جر زنی که بهتر تره!!!
همینو بگو خواهر!!!!
اینو با لهجه بخون...ازون لهجه ها که مخصوص منه ها
چونکه زیرا...

انشالا که هیچکی مدیون هیچکی نباشه...
اما آخه...
انشالله...

نصفه میگی بعد آدم میپرسه میزنی تو ذوقش نمی گی؟
خوشته ها لیلیا جان...نه؟
میگما


اگه بپرسم کی خونده منو می زنی اونوخ؟
خب خواستیم آهنگشو
تازشم سلااااااااااااااااااااااام
فریناز به میادین بلاگستان وارد می شود!
یعنی واقعا این صدارو نمیشناسی؟؟؟؟



دیگه محمد اصفهانی رو حتا فریناز؟
فامیلیش هم شهریه شماستا...
+فریناز خوش آمد به میادین...
اصا شیره فرینااااااااااااااااااز...
گفتی میادین یاده باشگاه افتادم
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه...
....
اصن
برو کامنت بعدی
اوهوم...
هرگز...
چشم...میریم
بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد
ببین چی می شه اون کس که یه جو از حق مردم خورد
کسایی که تو این دنیا حساب مارو پیچیدن
یه روزی هر کسی باشن حساباشونو پس می دن
عبادت از سر وحشت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تسکینه پرستیدن تجــــارت نیست
سر آزادگی مُردن ته دلدادگی می شه
یه وقتایی تمام دین همین آزادگی می شه...
کنار سُفره ی خالی یه دنیا آرزو چیدن
بفهمن آدمی یک عمر بهت گندم نشون می دن
بذار بازی کنن بازم برامون با همین نقشه
خدا هرگز کسایی رو که حق خوردن نمی بخشه
کسایی که به هر راهی دارن روزیتو می گیرن
گمونم یادشون رفته همه یک روز می میرن
جهان بدجور کوچیکه همه درگیر این دردیم
همه یک روز می فهمن چجوری زندگی کردیــــم!
___________________________________
اصن حال کن
خوند
نوشتیم
اااا
اینجارو....
خدایی حال کردم نوشتی همرو
مرسی
نه ...فاطمه...نه..
!!!
من هیچوقت دوس ندارم تو ذوق کسی بزنم...!
حالا که میزنی...
به روی خودتم نمیاری...
واااااااااااااالااااااااااااا
اصن به من چه...وااااااااااااااااااااالااااااااا (البت با اجازتونا)


هیچی بابا فقط برا هم دعا کنیم...
اجازه مام دست شوماس...
همین بسه
برای هم دعا کنیم..
برای شفای هم دعا کنیم...
آمین...
اصا بلند و از ته دل آمین...
فضای حوصله من که داره بارون میاد...
می تووو
اصن تو کجایی!؟ به من سر نمیزنی..دیگه ها..!
همین دورو برم...
نیگا
میام
البت خبری هم نیستا....!
هویجوری یه چی گفتیم اصن..
الان خبری شد ازم دیگه...