ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سلام.
ازتون یه خواهش دارم.
هر وقت یکی ازتون خواست که به حرفای دلش گوش بدید.لطفا گوش بدید.
حالا شما که نمی تونید گوش بدید ولی ازتون می خوام حرفای دل منو بخونید.
آخه از روز اول قرار شد که نوشته ها فقط حرف دل باشه....
اینم اولین نوشته ی من تو این وب یا بهتر بگم اولین درد و دل....
شبی با خدا....
تا حالا صدای خدارو شنیدی؟
تعجب نکن!
فکر می کنی صدای آب صدای کیه؟
و صدای دریا............
این صدا واسم آشناست.
چند سالی میشه که دارم باهاش زندگی می کنم.
امروزم از اون روزایی بود که یه جوری بودم.
اشک امونم نمی داد....
خدا تنها کسی است که تنهایی هامو باهاش قسمت می کنم...
شب بود و سکوت مطلق....
من بودم....
تنهای تنها.....
و البته تنها تر از همیشه...
باز هم شرمسار به سویش رفتم...
و....
عاجزانه دستان سردم را به سویش دراز کردم...
در وجودم فریاد میزدم...
کمک خواستم...
گفتم...
همه ی درد هایم را گفتم...
در این مدت چشمانم بسته بود....
فقط می گفتم...
گفتم که تا کی باید صبر کنم؟
درمانده بودم و عاجز....
بدنم می لرزید...
دستانم می لرزید ....
درد عجیبی همه وجودمو می لرزوند...
خواستم مرا ببخشد.
خواستم منو به خاطر همه ی کوتاهی هام ببخشه.
خواستم منو به خاطر این ببخشه که یادم رفت هست....
خواستم منو ببخشه که یادم رفت یه روزی دریایی بودم...
این که یه روزی عاشق دریا بودم....
یادم رفت چه روزای سختی رو فقط با یاد خدا گذروندم...
یادم رفت وقتی درمونده بودم فقط خدا بود...
یادم رفت که بهم یاد داد پرواز کنم...
یادم رفت تو اون روزای سخت وقتی بارون می اومد بهم فهموند که بارون یعنی چی...
بهم یاد داد بارون یعنی عشق بازی خدا با بنده هاش...
همون موقع بود که بهم یاد داد پرواز تو بارون یعنی چی....
اون موقع سرمست از با خدا بودن بودم...
و چه خوب بودن اون روزا....
یادم رفت وقتی تنهابودم فقط خدا بود..
یادم رفت خدا کمکم کرد که از برزخ زندگیم بیرون بیام...
فراموش کردم که بهم یاد داد وقتی با اونم پیش هیچ کسی سرم رو خم نکنم...
اما...
من چی؟
من چی کار کردم...
هیچی....
من حتی یادم رفته بود که چه جوری میشه پرواز کرد....
زار زار گریه می کردم...
چون تنها بودم...
اما ناگهان
گرمای عجیبی وجود سرد و یخ زده ام را نوازش کرد....
چشمامو باز کردم...
دیدم که خدا مهربان تر از همیشه مقابلم نشسته و دستان سردم را در دست داشت...
فقط گفت:من همیشه هستم....
دیدم که بارون میاد...
و منم داشتم پرواز می کردم....
با سلام
آپ زیبایی داشتین
خیلی خوشم اومد
در مورد اون مشکل هم باید بگم که:
به احتمال زیاد قالب وبلاگتون با سیستم بلاگ سکای هم خوانی نداره من هم با این مشکل مواجه شده بودم
ولی میتونی تو قسمت ویرایش وبلاگ خودت به صورت دستی متن دلخواهتون رو وارد کنید---- درس بالای ( مطالب اخیر)
فقط کافیه کمی سعی کنی یا چند بار امتحان کنی ۱۰۰٪ موفق میشی
بازم بیا
با این که فقط ۱۹ سالته ولی خیلی خوب مینویسی
امیدوارم موفق باشی
سلاه ممنون به خاطر کمکتون.
شما هم موفق باشید.
بلزم سر بزنید.
هی میام هی نمی تونم چیزی بگم
خدایا کمکم کن
آخه اینم شد جوونی
می خوام از زندگیم استفاده کنم برای چیزایی که دوست دارم نه برای چیزایی که دیگران دوست دارن
به خدا منم آدمم
شبها که ستاره هم فرو خفته است
گلهای سفید باغ بیدارند
شبها که تو بی بهانه میگریی
گلهای سفید باغ بیدارند
شبها که تو عطر شعرهایت را از پنجره اتاقت
نمی دهی پرواز..........
گلهای سفید باغ بیدارند
--------------------------------------------------------------------------------
فاطمه جون روز دختر مبارک
http://gole-sefiid.persiangig.ir/dokhtar.jpg
در نگاه سرد زمان " می بینم آنروزی را که تو با گامهایی استوار به سویم می آیی …………..
با سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست عزیز
اوینار بار دیگر به روز شد
منتظر حضور سبز نظرات سازنده شما هستم
موفق باشین
سلام
ببخشید
فکر کنم من اشتباه کردم
میان امواج خروشان این دریا
بدون پارو وبا بادبان های شکسته
همچنان به پیش میروم
و مدام از خود می پرسم
برای آفریدن من دلیل خدا چیست؟
و خود پاسخ را میدانم !
.......
اوینار به روز است
در این هوای سرد پاییزی گرما بخش محفل ما باشید
سلام ممنون که به وب من سر زدین .من شما رو لینک میکنم.راستی کوم وب منو لینک کردین؟
سلام فاطمه جان
خوبی؟
مرسی به من سر زدی
لطف داری
وبلاگ شماهم زیباست این شعر اخرت خیلی قشنگ بود
باز هم به من سر بزن
شاد باشی
رسیدن به بهشت نزدیک است...اما من راه دورتر را انتخاب میکنم , همان که تنها به خدا میرسد
دوست دارم
سلام
خوش به حالت که همچین سنگ صبوری داری
پستتو خوندم تا آآآآآخر
زیبا بود
در ضمن ممنون از حضورت
سلام سلام
ممنون که به هم سر زدی
زیبا می نویسی
موفق باشی
امیدوارم پستت تنها باشه نه خودت
سلام.وبلاگ زیبایی دارید.مایلم با هم تبادل لینک داشته باشیم.اگر موافقید لطفا منو با نام .::همه چی::. لینک کنید و خبرم کنید تا شما رو با چه عنوانی لینک کنم.موفق باشید.
سلام
این دومین باره کامنت می ذارم سند نمی شه
مرسی از حضور دوباره ات در وبلاگم عزیزم
حتما خوشحال می شم با وبلاگ زیبات تبادل لینک داشته باشم
عنوان لینک را برام بنویس
شاد باشی
یادم می آید در آن شب طوفانی ......
در آن شب که باد بیداد می کرد و ظلمها می نمود با هم آشنا شدیم
خیلی ساده اسم هم را پرسیدیم و شدیم " دوست "
بعد ها که همدیگر را بیشتر می دیدیم
من احساس می کردم که فزون از حد دوستت دارم
" پاکیت " خلوست " سادگیت " ................
سلام
اوینار به روز است
منتظر حضور بهاری و نظرات سازنده شما هستم
ماهی کوچولوی دریای بی کران خدا.به دریا بگو منو دریاب دریا خیلی تنهام
خیلی قشنگ بود دوست خوبم. هرچند که با من قهری اما تو جایگزین چیزهای نداشتیه منی...........
الهی عمری آه دربساط نداشتم
و اینک جز آه در بساط ندارم ،الهی از من آهی و
از تو نگاهیییییییییییییییییی.