ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چشم در چشم آسمان
ایستاده بودم و دل برکنده از کویر
همه تن چشم کردم و در چشم آسمان دوختم.
و همه جان نگاه کردم و در آن گوشه ی آسمان آویختم.
و دز اعماق این کبود
به لذت جان می سپردم
و در آبی این دریا
به عشق جان می گرفتم
و غرقه ی مستی و بی خویشی
با آسمان عشق می ورزیدم
و اشک امانم نمی داد
و می نگریستم و به نگریستن ادامه می دادم
و می شنیدم که سکوت آبی وحی
این سخن پیامبر را با دلم می گوید
و من در عمق همه ی ذرات وجودم
آن را به نیاز و حسرت زمزمه می کنم که
"اگر مامور نبودم که با مردم بیامیزم
و در میان خلق زندگی کنم
دو چشم را به این آسمان می دوختم
و چندان به نگاه کردن ادامه می دادم
تا خداوند جانم را بستاند."
به به
سلامممممممممممممممممممممممممممممممممممم
حال شما؟
مرسی که اومدی به وبم
وب خودتونه
دوستت دارم
بای
راستی ...
با تبادل لینک موافقی؟
سلام عزیزم وبلاگ شما هم خیلی قشنگه آپت زیبا بود عزیزم...
سلام...
خىلی عالیه وبلاگتون به منم سر بزنىد...
زیبا بود ، خوشحالم که به اینجا اومدم ، تو کهکشونم منتظرتم